جدول جو
جدول جو

معنی پس انگتن - جستجوی لغت در جدول جو

پس انگتن
پچه پس انداختن و زاییدن، چیزی را پس از خود به یادگار گذاشتن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ کَ دَ)
بلغت زند و پازند بمعنی افشاندن باشد و به این معنی به اضافۀ ها نیز بنظر آمده است که پسهانتن باشد و پسانمی و پسهانمی بمعنی افشانم و پسانید و پسهانید یعنی بیفشانید. (برهان قاطع). ظاهراً این صورت تصحیف فشاندن است
لغت نامه دهخدا
(کُ)
بلغت زند و پازند بمعنی افشاندن باشدو پسهانمی بمعنی افشانم و پسهانید یعنی بیفشانید. (برهان قاطع). و ظاهراً این لفظ تحریف فشاندن باشد
لغت نامه دهخدا
پس انداز
فرهنگ گویش مازندرانی
به جلو انداختن، کسی را پیشاپیش روانه ساختن
فرهنگ گویش مازندرانی
پوست انداختن مار، پوست انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
جلوانداختن، پیش انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
بالا انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
جا انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
دست انداختن، مسخره کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
حرکت دادن، تدارک سفر دیدن، به راه انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
راهی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
از کار انداختن، رها کردن حیوان نر به میان ماده ها که در
فرهنگ گویش مازندرانی
جلوبینداز، پیشاپیش روانه کن
فرهنگ گویش مازندرانی
بار گذاشتن دیگ غذا، به بالندگی و نهایت رشد و ثمرآوری رسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی